خانه ی دلم یک کلید بیشتر نداشت …
آن را به تو دادم
”خودم سرگردان خیابان شدم”
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است ، و گلهای سرخ عطری ندارند ، و ستارگان دیگر نمی خوانند ، آن گاه که چشم می گشایم و می بینم با تو نیستم .
خواستی بخون این به درد دله / امروز من غم ، امروز تو حل حله / آروز می کنم که به آرزوهایت برسی / با اینکه دلم داره ازت خیلی گله .
نظرات شما عزیزان: